این روزها احزاب، گروه ها و بسیاری از طرف داران جناب مهندس میر حسین موسوی برای تبلیغ وی از رنگ سبز بهره می گیرند. در این زمینه نکاتی شایان توجه است:
1- رنگ سبز نماد و نشانه سیادت و انتساب نامزد یاد شده به خاندان پیامبر گرامی اسلام(ع) است. طرفداران مهندس موسوی از این راه می خواهند نظر مردم را به سوی نامزد مورد نظر خویش جلب و برای وی کسب رای کنند، زیرا گرایش مذهبی و علاقه و احترام مردم شریف ایران به اهل بیت پیامبر(ع) و خاندان عصمت و طهارت، حقیقتی آشکار و انکار ناپذیر است. تا اینجا اشکال و ایرادی متوجه این کار نیست، چنان که در گذشته نیز در رقابت های انتخاباتی از ویژگی ها و تمایزهایی مانند سیادت، روحانی بودن، همراهی و مصاحبت با امام (ره)، زندانی سیاسی بودن، جانبازی، ایثار گری، آزادگی،خانواده شهید بودن و همانند آن استفاده می شده است. این مساله در صورتی که صادقانه و همراه با اعتقاد راستین به این ارزش ها باشد و در راستای خدمت به اسلام، انقلاب، ایران و مردم باشد نه تنها امر ناپسندی نیست، بلکه می تواند در کنار شایستگی ها و توانمندی های لازم ، عاملی برای علاقه مردم به مسئولان و همگرایی با آنان باشد.در باره جناب مهندس میر حسین موسوی نیز این مساله صادق است. بدون تردید وی از خانواده سادات ، منسوب به خاندان گرامی پیامبر اسلام(ع) و برای همه علاقه مندان به اهل بیت(ع) قابل احترام است و این مساله می تواند در نظر بخشی از رای دهندگان امتیازی برای گزینش وی باشد.
2-حساب آن دسته از طرفداران صادق، متدین و معتقد مهندس موسوی که به آرمان های امام و انقلاب وفادارند نیز کاملا روشن و جداست و نباید به آنان نیز به سبب استفاده از این رنگ برای تبلیغ کاندیدای مورد نظرشان خرده گرفت. حال چنین کاری استفاده ابزاری از یک نماد دینی هست یا نه ، اساسا در صدد پرداختن به این بعد قضیه نیستم.
3- نکته اصلی و اساسی، بهره برداری از این مساله و رنگ سبز از سوی احزاب، گروه ها و کسانی است که بدون شک بخشی از آنان نه تنها اعتقاد درستی به اسلام، اهل بیت(ع) انقلاب، امام خمینی(ع) و ارزش های دینی ندارند، بلکه افکار و اندیشه ها، اظهارات، نوشته ها، موضع گیری ها ، مطالبات و عملکرد آنان نشان می دهد که آنان از همان آغاز با اسلام، انقلاب و آرمان های امام در تضاد بوده و یا دست کم در موارد زیادی به آن وفادار نماندهاند. چنین افرادی امروزه به روشنی در میان احزاب و گروه هایی مانند جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین، جبهه ملی، نهضت آزادی ، سکولارهای وطنی، سلطنت طلب ها، دشمنان تابلودار انقلاب و مانند آنها دیده می شود. کسانی که در دوران اصلاحات به صراحت از پایان پذیرفتن دوران امام خمینی(ره) و به موزه سپرده شدن اندیشه های وی سخن گفته و یا در برابرآن سکوتی حمایت آمیز پیشه کردند در میان همین گروه ها بوده و هستند. آنان بارها اندیشه ها و ارزش های اسلامی را خشونت بار، ارتجاعی و کهنه خواندند ، دین را افیون توده ها و حکومت ها نامیدند، ائمه معصومین را به سخره گرفتند ، اصلی ترین اندیشه امام راحل(ره) یعنی نظریه ولایت فقیه را زیر سئوال برده و به شدت دچار چالش کردند. همه این موارد و مانند آن از سوی کسانی انجام و یا مورد حمایت قرار گرفت که امروزه بیرق سبز و سیادت را برافراشته اند و در زیر آن سینه می زنند.
4- بسیاری از کسانی که در سال های پس از انقلاب با استفاده از فرصت های پیش آمده و به جای خدمت، به چپاول سرمایه های مردم پرداخته و خود، خانواده و اطرافیانشان به ثروت های افسانه ای دست یافتند ، هم اکنون هزینه های لازم برای تهیه شال، مچ بند، لباس ها، پوستر و پرچم های سبز و دیگر هزینه های میلیاردی را سخاوتمندانه تقبل کرده اند. آیا براستی آنان به رنگ سبز و سیادت و اهل بیت(ع) عقیده دارند؟ آیا براستی عملکرد آنان شباهتی به رفتار اهل بیت(ع) دارد؟
5- نگاهی گذرا به سخنان، تصاویر و فیلم های منتشر شده از همایش های انتخاباتی نشان میدهد که بخش قابل توجهی از حاضران در آن همایش ها به رنگ سبز و سیادت و ارزش های اهل بیت(ع) معتقد و پایبند نیستند! رقص و پایکوبی دختران و پسران آن چنانی در حالی که شال سبز بر سر و شانه های خود دارند ، چه تناسبی با سیادت و خاندان اهل بیت(ع) دارد؟
6- با توجه به نکات شماره 3 تا5، طبیعی است که این پرسش برای بسیاری از مردم پدید آید که چرا افراد، گروه ها و احزابی با این پیشینه، عملکرد و اعتقاد بیرق سبز برافراشته و در زیر علم سبز سیادت سینه می زنند؟ بدون شک استفاده این گروه ها، احزاب و افراد از رنگ سبز و سیادت، فریب ، تزویر و نیرنگی بیش نیست. آنان در سخنان و تحلیل های خود به صراحت گفته اندکه با توجه به گرایش های مذهبی و دینی مردم ایران ، فعلا ناگزیر باید برای رسیدن به اهداف خویش از راه دین و مذهب وارد شد. دین و مذهب در شرایط فعلی برای بسیاری از آنان نردبانی بیش برای رسیدن به بام قدرت نیست.
نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد که استفاده نیرنگ بازانه از نمادها ، مقدسات و عواطف دینی مردم برای فریب افکار عمومی از سوی کسانی که کم ترین اعتقادی به آن نداشتهاند، بدون سابقه و پیشینه نیست و در آینده نیز رخ خواهد داد. برافراشتن قرآن بر سر نیزه، علم کردن پیراهن عثمان، شعار بنی عباس در طرفداری از اهل بیت(ع) و استفاده یاران دجال از شال ها و ردای سبز از این نمونه اند:
الف- قرآن بر فراز نیزه ها : نمونه بارز مردم فریبی و نیرنگ بازی با بهره گیری از نماد ها و مقدسات دینی، استفاده معاویه از قرآن کریم بود. مالک اشتر، فرمانده دلیر سپاه علی(ع) در جنگ صفین، با در هم شکستن سپاه شام به نزدیکی خیمه معاویه رسیده بود. جنگ سرنوشت سازترین لحظات خود را سپری می کرد . هنگامی که شامیان شکست خود را حتمی دیدند، با پیشنهاد عمرو بن عاص قرآن ها را بر سر نیزه ها بر افراشته و فریاد برآوردند که بیایید از جنگ و خونریزی دست کشیده و کتاب خدا را در میان خود حکم و داور قرا دهیم. اصرار امام علی(ع) و مالک اشتر بر ادامه جنگ و یکسره کردن کار دشمن بی فایده بود. نیرنگ شامیان کارگر افتاد. هر چه علی(ع) فرمود که این نیرنگ و فریبی بیش نیست ، معاویه اعتقادی به قرآن ندارد و تنها برای فریب شما و نجات خویش از مهلکه دست به چنین ترفند و شگردی زده است، ساده لوحان، ظاهربینان و مقدس نمایان سپاه باور نکردند. آنان با این توجیه که شامیان به حکمیت قرآن تن داده اند و جنگ با آنان روا نیست، سرانجام علی(ع) را وادار به توقف جنگ و پذیرش حکمیت کردند و در نهایت به دنبال حکمیت، گروهی که بعدها خوارج نام گرفتند، علی(ع) را به سبب پذیرش حکمیت غیر خدا کافر خوانده و به جنگ با وی پرداختند و سرانجام آن امام همام به دست یکی از افراد همین گروه به شهادت رساند.
ب- پیراهن عثمان: هنگامی که عثمان به دست مسلمانان کشته شد، اصحاب جنگ جمل و معاویه با سو استفاده از این حادثه، مردم را فریب داده و به جنگ علی(ع) فرا خواندند. گزارش های معتبر تاریخی نشان می دهد که امام علی(ع) در زمان محاصره خلیفه سوم از سوی قیام کنندگان، برای وی و خانواده اش آب و آذوقه فرستاد، ولی در مقابل، معاویه هنگامی که در خواست کمک از سوی عثمان را دریافت کرد، عمدا به قدری تامل و درنگ کرد تا اینکه وی کشته شد. در پی این حادثه معاویه و اصحاب جنگ جمل به بهانه خون خواهی خلیفه مسلمانان به جنگ با امام علی(ع) و خلیفه منتخب مردم پرداختند، در حالی که آن حضرت کوچکترین نقشی در کشته شدن عثمان نداشت. اصحاب جمل پیراهن خونین عثمان را علم کرده و مردم را به خون خواهی خلیفه مظلوم و مقتول فرا میخواندند، در حالی که برخی از سران آنها در زمان حیات عثمان بد ترین توهین ها را به وی روا داشته و خواستار قتل وی شده بودند. بنی امیه و اصحاب جنگ جمل هرگز به راستی در صدد خون خواهی عثمان نبودند، بلکه آنان برای حفظ امتیازات و موقعیت سیاسی و اجتماعی خویش که با سرکار آمدن حضرت علی(ع) شدیدا به خطر افتاده بود، با وی در افتاده بودند و خون خواهی عثمان و علم کردن پیراهن وی فقط دست آویزی برای فریب مردم و تحریک عواطف دینی آنان در راستای مقاصدشان بود. با توجه به چنین استفاده فریبکارانه و نیرنگ بازانه است که بعد از این حادثه، داستان علم شدن پیراهن عثمان تبدیل به یک ضرب المثل شد. هنگامی که کسی موضوعی را صرفا برای سو استفاده کردن و فریب مردم مطرح کرده و علم نماید، گفته می شود که پیراهن عثمان شده است.
ج- شعار طرفداری از اهل بیت(ع): نمونه سوم بهره گیری بنی عباس از علاقه و اعتقاد مردم به اهل بیت پیامبر اسلام بود. آنان که از جایگاه خاندان رسول خدا در میان مردم به ویژه ایرانیان آگاه بودند، با شعار طرفداری از اهل بیت پیامبر(ص) ، به حاکمیت رساندن و گرفتن حق غصب شده آنان بر ضد خلفا و حاکمان بنی امیه قیام کردند. در این میان شعار ابو مسلم خراسانی در طرفداری از اهل بیت(ع) و فراخوان مردم به قیام علیه بنی امیه مشهور است. آنان با بهره گیری از چنین ترفندی توانستند مردم را به دور خویش جمع کرده و سرانجام حکومت بنی امیه را ساقط کنند. ولی تاریخ به خوبی نشان داده است که طرفداری از اهل بیت و به حکومت رساندن آنان شعار و ابزاری جز برای تحریک عواطف دینی مردم نبود و هنگامی که بنی عباس به حاکمیت رسیدند، رفتاری به مراتب خشنتری را نسبت به اماماناهل بیت(ع) و شیعیان آنها در پیش گرفتند.
د- یاران دجال : براساس روایتی منسوب به امام علی(ع) بیشتر یاران «دجال» که به جنگ و ستیز با حضرت ولی عصر(عج) خواهد پرداخت، از افراد ناصالح و آلوده خواهند بود و آنان شال و ردایی سبز رنگ بر سر و شانه های خود خواهند افکند:
« الا و ان اکثر اشیاعه... و اصحاب الطیالسة الخضر.» بحار الانوار، ج52،
بسیاری از یاران دجال کسانی هستند که شال سبز بر سر و شانه های خود افکنده اند.
به احتمال زیاد دجال و یاران وی ، برای فریب مردم از این نماد و نشانه اهل بیت (ع) استفاده خواهند کرد.
نکته پایانی این که قطعا نمی توان جناب مهندس میر حسین موسوی و آن دسته از طرفداران صادق و متدین وی را به معاویه، اصحاب جمل، بنی عباس، دجال و یاران آنان تشبیه وتطبیق کرد، اما سو استفاده از رنگ سبز و نماد سیادت از سوی احزاب، گروه ها و افراد غیر معتقد به دین، مکتب و خاندان اهل بیت(ع) واندیشه ها و آرمان های امام راحل دقیقا همان نیرنگ و فریبی است که به نمونه هایی از آن اشاره شد.
نوشته شده توسط :سید مصطفی حسینی::نظرات دیگران [ نظر]